-
برای خودم
پنجشنبه 16 بهمنماه سال 1399 02:22
می دونم کسی اینجا سر نمی زنه ولی برای خودم می نویسم پستامو خوندم واقعاً ادم فراموشکار هست بعضی خاطرات رو پاک می کنند و حس کردم یه ادم افسردم همش میومدم اینجا ناراحتیمو ابراز می کردم در حالی که لحظات خوش هم زیاد داشتم اان دو تا فرشته دارم یه پسر و یه دختر و همسرم خوابند امروز روز مادر بود و من پر حس خوب بودم از اینکه...
-
سرعت نور
شنبه 13 مردادماه سال 1397 00:53
زمان به سرعت نور میگذره و ما فقط وقت تلف میکنیم میدونم کسی سر نمیزنه همونطور که خودم سر نمیزنم این شبکه های اجتماعی و امثال تلگرام و ... ما رو از دنیایی که داشتیم دور کردند دلم هوای قدیمو کرد امشب اکثر وبلاگ نویسا بسته بودن وبلاگاشونو خیلی دلم می خواد رمان شروع کنم اما نمیدونم بشه یا نه....
-
دلتنگی
سهشنبه 10 فروردینماه سال 1395 12:03
این روزها خیلی دلتنگم .... دلتنگ خیلی چیزا دلتنگ مشهد یک ماه دیگه میشه یک سال که نرفتم دلتنگ خودم دلتنگ خیلی چیزها ...... گاهی نمی توان همه چیز را گفت باید بگذاری تا خاطره اش در دل بپوسد باید رد شوی آن جا که باعث مرور خاطره ها می شود باید چشم ها را بست و گذشت تا کمتر اذیت شد ...... حالم خوب نیست دلم برای کسی که ندیده...
-
[ بدون عنوان ]
سهشنبه 12 اسفندماه سال 1393 00:07
این که بعضی مواقع دل آدم بی دلیل بی دلیل بگیره و حال و حوصله ی هیچ کسی رو نداشته باشی حتی خودت.... این که نتونی به کسی بگی چون دلیلی برای این کسل بودن نداری .... خیلی بده خیلی ..... پ.ن: این که وقتی بفهمی یکی دیگه دوران عقدش تموم شده و داره عروسی می کنه خوشحال کننده است ولی حسرت همراهشه! این که هر وقت یه ماشین عروس می...
-
عروسی
جمعه 19 دیماه سال 1393 20:21
الان با وجود گذشت 7 ماه از عقدمون خبری از عروسی نیست. به قول مامانم خرشون از پل گذشت :دی یه نصیحت از من. تو بله برون حتماً حتماً تاریخ عروسی رو مشخص کنید چند شب پیش حرم بودیم یه کاروان عروسی از جلو حرم رد می شدند. گفتم خوشا به حالشون! حسودی نکردمااااااااااا! غبطه خوردم فقط! ایشالا خدا خودش همه جواونا رو خوشبخت کنه!...
-
امتحان
پنجشنبه 18 دیماه سال 1393 16:22
کاشکی الان دو هفته دیگه بود دیشب یه خواب بد چرت و پرت دیدم امروز متنبه شدم نشستم روش تدریس خوندم.....
-
هفته آخر
جمعه 28 آذرماه سال 1393 00:16
کلن هفته ی خوبی نداشتم .....
-
منطق
دوشنبه 24 آذرماه سال 1393 20:59
بعضی وقتا خودم که بی منطق می شم و قبول حرف منطقی سخته دوست دارم آقای شوهر هم بگه گور بابا منطق...... مسخرس نه؟ تازه زورش به این جاس که چون دلیل منطقی می یاره نمی تونم بهونه بگیرم و ناراحتیمو ابراز کنم الان بسی ناراحتم .....
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 24 آذرماه سال 1393 00:35
این متن این قدر گران تمام شده است که اصلاً نیاز به عنوان ندارد ... حالم گرفته است از همان صبح که اشکش را دیدم .... آن هم دم رفتن ..... دم ندیدن چن روزه اش.... حالم گرفته است از همان صبح که به خاطر اشک من کوتاه آمد، آن هم خیلی زود .... باز هم حالم گرفته است به خاطر ...... به خاطر .... جمله که نمی آید چه باید کرد؟ به...
-
ج!!!
دوشنبه 3 آذرماه سال 1393 17:49
دیشب یکی از بهترین شبای دنیای متاهلیم بود! تو این شش ماه! شد یه خاطره! اول که به خاطر تکفیری ها و بسته بودن خیابونا کلی با موتور دور زدیم! فکر نمی کردم یه روزی اینقدر موتورسواری بهم بچسبه! شاید اون اولا از ترس موتور بهش می چسبیدم ولی حالا ... بعدشم از وقتی که از موتور پیاده شدیم و رفتیم حرم بعد از حرم هم طبق عادتم...
-
[ بدون عنوان ]
شنبه 1 آذرماه سال 1393 13:23
بعض ی وقتا هم میشه ..... آدم یاد قدیم می کنه می گه کاشکی اونروزاتموم نمی شد ... همون روزایی که دو ساعت مینشستی وبلاگ بازی می کردی .... نظرات وبلاگ می شد صفحه چت .... می خنددی و گریه می کردی با پستایی که دوستات گذاشتن کلی منتظر می موندی که وبلاگ آپ بشه و اولین نظر رو بذاری یاد مسابقه های وبلاگی بخیر ..... یاد اونروزا...
-
زندگی بی تو
سهشنبه 6 آبانماه سال 1393 02:10
این روزها که تو که نیستی گویا رویحالت slow motion قرار گرفته ام. زندگی اصلاً پیش نمی رود
-
شانس
یکشنبه 2 شهریورماه سال 1393 01:04
امشب از اون شبایی بود که به دلایلی حوصله جمعو نداشتم! دقیقاً همین امشب باید خواهرشوهر ها و همسرانشان که از راه شمال باز می گشتند می بایست برسند قم و بنده به همراه جناب همسر بریم حرم و من وانمود بنمایممم که خوشحالم! هرچند بازیگر خوبی نیستم! کلن اینجانب از جانب شانس محروم می باشم زیرا همین هفته ی گذشته جهت افتتاح حساب...
-
دوران عقد
جمعه 24 مردادماه سال 1393 22:28
دوران عقد ً که مزه ی شیرین و تلخ رو با هم داره! وقتایی که با همیم خوبه ولی وقتی که نیست زمان خیلی دیر می گذره! پ.ن: نمی دونم چرا اخیراً هر چی بین الطلوعین می خوابم خوابای بد می بینم! حس بدی دارم! امیدوارم فقط خواب باشه .....
-
فال امروزم!
چهارشنبه 22 مردادماه سال 1393 14:39
ای غایب از نظر به خدا می سپارمت جانم بسوختی و به دل دوست دارمت تا دامن کفن نکشم زیر پای خاک باور مکن که دست ز دامن بدارمت محراب ابرویت بنما تا سحرگهی دست دعا برآرم و در گردن آرمت گر بایدم شدن سوی هاروت بابلی صد گونه جادویی بکنم تا بیارمت خواهم که پیش میرمت ای بی وفا طبیب بیمار بازپرس که در انتظارمت صد جوی آب بسته ام...
-
[ بدون عنوان ]
دوشنبه 12 اسفندماه سال 1392 23:16
ای کاش یه دگمه اسلیپ داشتیم هر وقت زندگی برامون تکراری می شد یا خسته کننده یا هر چیدیگه خودمونو میبردیم به حالت اسلیپ و تایمر هم که داشت!الان دلم شدیداً یه همچنین چیزی می خواد. دوست دارم یه ماه بخوابم!دور از دنیا!نمیشه؟میشه؟ خفن خواهان آرامشم!
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 23 بهمنماه سال 1392 00:48
دلم گرفته بی دلیل بی جهت دلم باز مشهد می خواد ئلم خیلی چیزهای دیگه می خواد سردرگمم در این زمانه ی بی سر و ته خدایا خودت کمکم کن دستمو بگیر که من بی تو هیچم خدایا منتظرم منتظر نشانه منتظر لاله ی سفید ....... خدا ..... دوست دارم
-
[ بدون عنوان ]
چهارشنبه 1 آبانماه سال 1392 12:55
غرق فرشته حرم امام رضا اوج بهشته حرم امام رضا زائرات اینجا تو جنان دیده میشن مهمونات امشب همه بخشیده میشن بزرگترا یادم دادن یه راه ساده راه ورود قلب تو باب الجواده میگیرم امشب یه برات کاظمین وعده عشاق حرم امام حسین السلام علیک یا علی بن موسی ال رضا ... پ.ن: آقاجون تمام دلخوشیم به زیارت شما بود! اون هم چند ماهیه قسمت...
-
عنوان ندارد
دوشنبه 22 مهرماه سال 1392 00:22
وقتی تو دریای سرگردانی داری غرق می شی و نیاز به یه دست داری و یه یا علی!
-
استرس
پنجشنبه 4 مهرماه سال 1392 19:42
حالم خوب نیست! دو موقعیت پراسترس رو رد کردم!
-
خراب کردن
چهارشنبه 3 مهرماه سال 1392 22:37
فرض کنیم یه آدمی هست که کلی کار خوب انجام داده ولی آخر دست خراب می کنه. در این مواقع دو دسته آدم پیدا می شند. یه دسته که اینقدر کارای خوبش چشمشونو کور کرده که حاضرن رو اسم طرف قسم بخورند و کارای بدشودر نظر نگیرند. یه دسته هم اون کارای خوبو از حافظشون پاک می کنند و فقط نیمه خالی رو می بینند. اگه دیگه اینورا پیدام نشد...
-
فارغ التحصیلی
دوشنبه 18 شهریورماه سال 1392 18:53
یکی از کارای سخت دوران دانشجویی انجام تسویه حسابه که امروز نصیب ما شد! تازه تمام هم نشد. پا دردی گرفته ام که خدا نصیب هیچ کس نکند توصیه ی من به شما: خواستید برای تسویه حساب برید حتماً کفش اسپرت بپوشید و یه شیشه آب هم همراه خودتون داشته باشید
-
و.ل.ای.ت
شنبه 16 شهریورماه سال 1392 13:03
باورم نمیشه 45 روز به سرعت باد گذشت! ذلم گرفته! دلم تنگه برا اون حال و هوا و فضا یک دست! یادش بخیر شبی با شهدا! سردار یکتا! حال و هوای شلمچه و هویزه بود! بعد مراسم یه راه گذاشته بودند که دو طرفش صندلی بود و رو صندلی ها رو با چفیه پوشنده بودن و رو هر صندلی یه عکس بود. یه مشکلی داشتیم مرتبط با قم بود نیت کردم! و یه...
-
فارغ التحصیلی
سهشنبه 21 خردادماه سال 1392 00:14
نمی دونم خوبه یا بد اما در عین حال خوشحالی چهار سال پر مشقت!!!! تموم شد ولی از طرفی هم ناراحتی که دیگه نمی تونی بیای دانشگاه و از همین الان دلت براشون تنگ شده. یه حس عجیبی دارم. فک کنم به خاطر اینه که حضورم تتو این دانشگاه با ورودی های 89 شروع شده و حالا دارم با 88یا تموم می کنم.
-
تو به من خندیدی
جمعه 10 خردادماه سال 1392 15:43
ﺗﻮ ﺑﻪ ﻣﻦ ﺯﻧﮕﻴﺪﻯ ﻭ ﻧﻤﻰ ﺩﺍﻧﺴﺘﻰ ﻣﻦ ﺑﻪ ﭼﻪ ﺩﻟﻬﺮﻩ ﺗﻮﻯ ﺟﻠﺴﻪ ﮔﻮﺷﻰ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺑﺮﺩﻡ ﻳﻚ ﻣﺮﺍﻗﺐ ﻃﺮﻓﻢ ﺗﻨﺪ ﺩﻭﻳﺪ ﺷﻴﺊ ﺭﺍ ﺩﺳﺘﻢ ﺩﻳﺪ ﻏﻀﺐ ﺁﻟﻮﺩﻩ ﺑﻪ ﻣﻦ ﻛﺮﺩ ﻧﮕﺎﻩ ﮔﻮﺷﻰ ﻳﺦ ﺯﺩﻩ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﻦ ﺍﻓﺘﺎﺩ ﺯﻣﻴﻦ ﻭ ﻣﺮﺍ ﺑﻴﺮﻭﻥ ﻛﺮﺩ ﺳﺎﻟﻬﺎ ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺩﺭ ﮔﻮﺵ ﻣﻦ ﺁﺭﺍﻡ، ﺁﺭﺍﻡ ﺯﻧﮓ ﻧﺎﻫﻨﺠﺎﺭ ﮔﻮﺷﻰ ﻫﺎ ﻣﻰ ﺩﻫﺪ ﺁﺯﺍﺭﻡ ﻭ ﻣﻦ ﺍﻧﺪﻳﺸﻪ ﻛﻨﺎﻥ ﻏﺮﻕ ﺍﻳﻦ ﭘﻨﺪﺍﺭﻡ ﻛﻪ ﭼﺮﺍ، - ﮔﻮﺷﻰ ﺍﻡ ﺣﺎﻟﺖ ﺳﺎﻳﻠﻨﺖ ﻧﺪﺍﺷﺖ؟!
-
[ بدون عنوان ]
پنجشنبه 9 خردادماه سال 1392 10:03
-
295
چهارشنبه 8 خردادماه سال 1392 14:38
این جا آرامش دارد. گویا 2 و 9 و 5 که کنار هم قرار می گیرد آرمش وصف ناشدنی تمام وجودم را فرا میگیرد. عدد و اتاق که مهم نیست. کسانی که ابنجا هستند مرا ارام می کنند. به درستی که شرف یک مکان به اشخاصی است که در آنجا هستند!!!! خود مکان اهمیتی ندارد. من عاشق این اتاقم به خاطر ساکنینش. نتک تکشان را دوست دارم. دیری نمیپاید که...
-
بازم سلام
سهشنبه 13 فروردینماه سال 1392 16:32
این روزا خستم حساب روزها هم از دستم نرفته تعطیلات چه زود گذشت! کلاً این عمر زود می گذره!!!!
-
[ بدون عنوان ]
جمعه 1 دیماه سال 1391 19:00
چقدر دوست داشتم پیش بینی ناسا درست باشه و از زندگی راحت بشم. چیه این زندگی دو دستی بش چسبیدیم؟
-
مرگ
شنبه 25 آذرماه سال 1391 20:19
بعد از مرگ مادربزرگم مرگو نزدیک حس می کنم! امروز که تو یک قدمیم بود. چند وقتی بود تصمیم گرفته بودم وصیت نامه بنویسم اما چون شنیده بودم عمرو طولانی می کنه گفتم بیخیال بابا! عمر طولانی می خوام چیکار؟ والا!!! اما الان تصمیم جدی گرفتم که بنویسم! ایشالا تا یکی دو سه سال دیگه نوشته می شه! قحالا ضیه امروزو بگم. تواتوبوس...